دلم برات تنگ شده؛ صحنۀ پایانی فیلم «طبقهٔ هسّاث»[1] که در آن «حاجی کمالی» در قبر زنش دراز میکشد و دلتنگیاش را بیان میکند و به او اظهار عشق میکند، بهعنوان تحولی بهظاهر یکمرتبه از مردی است که شاهد بودیم در تمام مدت زندگی زناشویی خودخواهانهاش، به زنش و نیازهای او بیاعتنا بوده است. اهمیت و ضرورت نهاد خانواده در جامعۀ ایران هم از نظر فرهنگی و هم از نظر اجتماعی، همواره موردتوجه بوده است.
به نظر میرسد با توجه به اینکه امروز پیشفرض موردقبول همگان این است که اگر خانواده وجود نداشته باشد بن، ریشه و شالودۀ مستحکمی در یکان یکان عناصر جامعه وجود نخواهد داشت که مردم به آن تکیه کنند، بنابراین بحث پیرامون خانواده اهمیت زیادی دارد، اما واقعیت این است که در مقیاس کلان، یعنی جامعه تا مقیاس یک خُرد، یعنی خانواده، اغلب وقتی دچار فقدان اعضای خانواده و کاهش جمعیت آن میشویم این مسئله و اهمیت آن را بهتر درک میکنیم، چیزی شبیه به وضعیت حال حاضر رشد جمعیت کشور که توجه حاکمیت را در حدود دو دهه است به خود مشغول کرده است: کاهش رشد جمعیت در دهههای اخیر بر میزان و کیفیت روابط خانوادگی تأثیر گذاشته و پیشبینی میشود که در آینده نیز روی مسائل اساسی مرتبط با سرمایۀ انسانی اثر بگذارد. درنتیجه شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر و همچنین برنامۀ مرتبط با تنظیم خانواده که طی چند دهۀ گذشته در ایران موردتوجه بوده است و در دهۀ هفتاد بهعنوان نخستین برنامۀ کنترل جمعیت در ایران در رسانهها تبلیغ شد، بهمرور از اواسط دهۀ هشتاد جای خود را به شعار فرزند بیشتر، زندگی شادتر داد.
علاوه بر این، فقدان اعضای خانواده یا کاهش آن به ما نشان میدهد که حمایت و عشق از سمت خانواده در زندگی چه اهمیتی دارد؛ اگرچه مسئله تنها عشق نیست و عشق آدمیزاد به اطرافیانش پیامد عادت هم هست: در اوایل فیلم طبقهٔ هسّاث، وقتی حاجی کمالی میخواهد در اولین شبِ بعد از مرگ زنش دندانهایش را مسواک بزند، متوجه مسواک او در کنار مسواک خود میشود؛ این تنها تصویری است که او در تنهایی، نبود زنش را به عینیترین حالت احساس میکند و مسواک را با احترام در جعبۀ زیبایی قرار میدهد که دَمِ دستش است. علاوه بر این عشق پیامد ناشی از عادت هم هست: واقعیت این است که با مرگ زن مهربان که حتی در حال آشپزی میمیرد، درحالیکه در آخرین لحظات زندگی گاز را خاموش میکند، حاجی کمالی یک زندگی راحت را هم از دست داده است و این فقدان با از دست دادن زنش و احساس دلتنگی برای او بروز مییابد؛ زمانی که نسبت به داشتههای خود بیتفاوت و بیانگیزه است و وقتی داشتۀ ارزشمند خود را از دست میدهد تازه متوجه میشود که هیچچیزی جای خالی خانواده را نمیگیرد؛ نه پول، نه شهرت، نه کار، نه رفقا و نه هیچچیز دیگر و چارهای نیست جز ذکر حزنانگیز دلم برات تنگ شده.
پینوشت
[1]. «طبقۀ هسّاث» یا «طبقۀ حساس»، فیلمی کمدی به کارگردانی کمال تبریزی، محصول سال 1392.
بدون دیدگاه