THE CREATOR (2023)
سروش روغنیان:
فیلم «خالق» ساختۀ کارگردان هالیوودی، گرت ادواردز[1]، اثری در ژانر علمی- تخیلی است. ادواردز سابقۀ درخشانی در ساخت آثاری مثل «یک سرکش- داستانی از جنگ ستارگان»[2] و «گودزیلا سال 2014» را در کارنامۀ خود دارد.
خالق که ترجمهای برای The Creator است با بودجۀ متوسطی ساخته شده است، اما کیفیت بالایی در جلوههای ویژه و صحنههای پر کشش اکشن دارد و یکی از نقاط قوت فیلم، فضاسازی آن است. ادواردز با استفاده از جلوههای ویژه و طراحی صحنه، دنیایی تیره و تاریک را براساس ایدۀ هوش مصنوعی به تصویر کشیده که در آن جنگ و نابودی حاکم است، ولی در تلاش است در دل این جنگ و نابودی امید را جستوجو کند و این فضاسازی، بهخوبی با مضمون فیلم و پیام آن همخوانی دارد.
بازی جان دیوید واشنگتن[3] در نقش «جاشوا» یک مأمور سابق نیروهای ویژه که همسر خود را از دست داده است در این فیلم درخشان است. بازی وی مخاطب را تا پایان داستان با خود همراه نگه میدارد. او توسط ارتش آمریکا فراخوانده میشود تا خالق یا معمار گریزان هوش مصنوعی پیشرفته را پیدا کند. او توانسته است شخصیت یک مرد آسیبدیده و خشمگین را که از انسانها و رباتها متنفر است و معتقد است که هردو گروه مسئول نابودی دنیا هستند بهخوبی به تصویر بکشد. شخصیتهای اصلی فیلم، بهویژه جاشوا، شخصیتهای پیچیده و چندوجهی هستند که با مشکلات و چالشهای مختلفی روبهرو میشوند.
خالق، سلاحی ساخته که میتواند جنگ میان انسانها و ماشینها را پایان دهد، اما هدف اصلیاش نجات بشریت نیست. جاشوا در مسیر انجام مأموریت باید با مسائل و تناقضات درونی خود هم دستوپنجه نرم کند تا بتواند از نابودی جهان جلوگیری کند. تغییر شخصیت جاشوا، یکی از نقاط قوت فیلم است. این تغییر، تدریجی و باورپذیر است و مخاطب را با خود همراه میکند. جاشوا در طول سفر خود با افرادی آشنا میشود که او را به چالش میکشند. او با رباتهای پیری آشنا میشود که از جنگ خسته شدهاند و میخواهند با انسانها در صلح زندگی کنند. او همچنین با دختر خالق آشنا میشود که معتقد است پدرش میتواند راهحلی برای پایان جنگ پیدا کند.
کارگردان در این فیلم کوشیده پیامی امیدبخش مبنی بر اینکه راهحلی برای جلوگیری از فاجعه وجود دارد منتقل کند؛ درحالیکه اغلب آثار مشابه، آیندهای تیرهوتار را به تصویر میکشند.
داستان فیلم در ابتدا با سرعت بالایی جلو میرود و با فضاسازی و شخصیتپردازی خوب، توجه مخاطب را به خود جلب میکند، اما در ادامه و پس از معرفی «خالق»، روند داستان کند شده و درگیر پرسشهای فلسفی دربارۀ رابطۀ انسان و ماشین میشود که البته پاسخی به آنها داده نمیشود. سپس در پایان بار دیگر سرعت فیلم افزایش مییابد تا مخاطب را تا پایان همراه نگه دارد.
موسیقی متن بینظیر هانس زیمر[4]، یکی از درخشانترین نقاط قوت این اثر سینمایی به شمار میرود. زیمر که پیشازاین نیز برای آثاری چون «شوالیۀ تاریکی»، «بین ستارهای» و «گلادیاتور» موسیقی ساخته، در خالق نیز موفق شده است تا با موسیقی حماسی و الهامبخش خود، فضای فیلم را به شکلی منحصربهفرد غنیتر کند.
موسیقی این فیلم دارای تمهایی قدرتمند، شاعرانه و درعینحال ملودیک است که گوش را نوازش میدهد و تخیل و احساس مخاطب را برمیانگیزاند. هانس زیمر توانسته اثری خلق کند که با داستان و تصاویر فیلم همگام و هماهنگ است.
فیلم خالق فراتر از یک فیلم علمی- تخیلی هیجانانگیز، تفکری عمیق دربارۀ جهان و جایگاه ما در آن را به مخاطب ارائه میدهد. فیلم با پرداختن به مضامینی همچون هوش مصنوعی، جنگ و نابودی، امید در دل تاریکی، همزیستی انسان و ربات و انتخابهای اخلاقی، ما را به تفکر دربارۀ چالشهای دنیای کنونی و انتخاب آیندهای بهتر برای خود و نسلهای آینده دعوت میکند.
به لحاظ کلی، علیرغم وجود ضعفهایی در فیلمنامه، جلوههای بصری عالی و بازی درخشان جان دیوید واشنگتن و موسیقی شگفتانگیز هانس زیمر، خالق را به اثری جذاب برای علاقهمندان به فیلمهای علمی-تخیلی تبدیل کرده است.
