KILLERS OF THE MOON (2023)
کیمیا ساری:
فیلم «قاتلان ماه کامل» در طی تاریخنگاری دربارۀ اوسیجها (نام قبیلهای از بومیان آمریکا) است که در زمینهایشان نفت کشف میشود و پولدار میشوند. فیلم داستان خانوادهای از همین قبیلۀ بومی را روایت میکند که به شکل مشکوکی تمام اعضای آن یکبهیک به قتل میرسند. «مولی» خواهر کوچکتر و تنها بازماندۀ خانواده، به پیگیری این قتلها و سایر قتلهایی میپردازد که بهطور همزمان در بین بومیان رخ میدهد.
شاید یکی از دوستداشتنیترین موضوعات برای مارتین اسکورسیزی[1] کارگردان فیلم قاتلین ماه کامل جنایت و خشونت علیه یک جامعۀ کوچک است و این امر شاید بیارتباط با تبار این کارگردان ایتالیایی- آمریکایی نیست. او که در فیلمهای قبلی خود همچون «جزیرۀ شاتر»، «دار و دستۀ نیویورکی» و… به جوامع کوچک تحت ظلم توسط دیگری پرداخته، این بار به سراغ بومیان آمریکایی رفته است، اما قاتلان ماه کامل به دنبال چه میگردد؟
اولین نقد مهم به تلاش فیلمساز برای نائل شدن به حقوق بومیان آمریکایی و بیان سرگذشت و جنایتی که به آنها روا شده است، انتخاب منبع الهام این فیلم، یعنی کتاب قاتلان ماه کامل اثر دیوید گرن[2] است. این کتاب که در مستندی روایتگون به بررسی قتلهای سریالی در اوکلاهاما میپردازد که با محوریت یک پلیس سفیدپوست پرده از راز قتلها برمیدارد. به تعبیر برخی از منتقدان، این خود نوعی جانبداری سیاسی است، اما از بحث کتاب که بگذریم، اسکورسیزی هم تلاشی برای تغییر رویکرد کتاب ندارد. او در این فیلم، بومیان را بهوضوح بدون هیچ درایت و عقلانیتی نشان میدهد. اینطور به نظر میرسد که آنان همچنان در بدویت خاص خود به سر میبرند. فیلمساز وارد زندگی خصوصی و لحظات تنهای آنها نمیشود مگر آنکه بخواهد آنان را احمقتر و بیکفایت نمایش دهد یا اینکه سفیدپوستی در جمع آنان حضور داشته باشد؛ چنانکه هیچ خباثتی در نیت سفیدپوستانی را نشان نمیدهد که هرکدام به نحوی قصد سرکیسه کردن این بومیان تازه به پول رسیده و سادهلوح را دارند. این جانبداری تا جایی پیش میرود که در طول فیلم هیچ قتل دلخراشی نمیبینیم. این در حالی است که در تمام قتلها و جنایتهایی که در کتاب به آنها اشاره شده است، دارای خشونت زیادی است. در یکی از فصلهای مهم کتاب قسمتی است که بدن «آنا» را تشریح میکنند تا شاید برای اثبات قتلش بتوانند گلولهای در بدن او پیدا کنند. این سکانس در فیلم بیشتر جنبۀ کمدی دارد تا یک صحنۀ متأثر، دلخراش و شوکهکننده. فیلم بسیار از این نمونه تناقضات دارد و گفتنی کم نیست.
بااینحال از نماهای درخشان فیلم نباید گذشت و بدون شک پایانبندی آن در غالب یک نمایش رادیویی زنده از جذابیتهای این اثر است. در این سکانس بازیگران رادیویی یکبهیک پشت میکروفن میآیند، قسمتی از روایت را تعریف میکنند، افکت صدایی ایجاد میشود و درنهایت سرگذشت هریک از کسانی که در فیلم حضور داشتند به تفسیر بیان میشود. نکتۀ جالبتوجه این سکانس حضور شخص کارگردان (مارتین اسکورسیزی) در بیان سرگذشت «مولی» است.
چند نکتۀ کوتاه از بازیگران بنام این فیلم حائز اهمیت است. برای مثال میتوان به بازی ضعیف لئوناردو دیکاپریو[3] اشاره کرد. او که یکی از شخصیتهای محوری فیلم است، بلاتکلیف، تکراری و لوده است. دیگر بازیگر مطرح فیلم رابرت دنیرو[4]ی پیر است. او که گویا در تلاش برای نمایش فردی مستبد، زیرک و سیاستمدار است، در ایفای نقش خود ناموفق است. چنانچه این نمایش مبتنی بر خواست فیلمساز باشد یا تلاش خود بازیگر، باید بگویم که درنهایت تلاشی ناکام است، اما شاید بهترین بازی شخصیتهای محوری فیلم بر دوش مولی با بازی لیلی گلداستون[5] باشد. او که زنی کمصحبت، بادرایت و ثروتمند است در طول فیلم این مهارت در بازیگری را به نفع خود مصادره میکند. نکتهای که از همان لحظات اولیۀ فیلم قاتلان ماه کامل میتوان دریافت این است که شخصیت مولی نزدیکترین شخصیت به اسکورسیزی است. به نظر میآید که او در این شخصیت خود را مییابد و در تلاش برای نمایش خود است.
باید بگویم جای افسوس دارد که همچنان که در طول تاریخ، بومیان قبایل آمریکا (مانند همین اوسیجها) قربانی شدهاند، داستان قاتلان ماه کامل هم با همۀ پتانسیلهای روایی جذابش، زیر سایۀ نام مارتین اسکورسیزی با نقاط ضعفی همچون زمان طولانی فیلم، نمایش اتفاقات غیرکابردی و ضعف شخصیتپردازی و… حیف شده است.
