دربارۀ آنچه برای «خود» و «دیگری» تدارک میبینی | آزاده خاکی قصر
Reflections on the subject that you prepare for «yourself» and «the other» | Azadeh Khaki Ghasr
موضوع طراحی خانۀ خود و خانهای که برای دیگران برپا میکنیم برای معماران چالشهای خاص خود را به همراه دارد. موضوع نمایشگاه محتوای عمیقی داشت و قبل از آنکه بخواهیم مصداقی با کارهایمان برخورد کنیم، نام نمایشگاه سفرهای پهن میکرد تا مخاطب پرسشی با این مضمون شویم: «آنچه برای خود و دیگری بهعنوان مکان زندگی تدارک دیدهای را میتوانی در یک قاب روبهروی یکدیگر قرار دهی؟». این پرسش حقیقتی عریان بود و اولین بینندۀ این نمایشگاه خودمان بودیم، حتی قبل از آنکه تصویرها را انتخاب کنیم. برای من مخاطب امکانی به وجود آمده بود که با خواندن متنهای ملازم عکسها و دیدن خود عکسها، به دنیای شاید ناگفتۀ برخی از معماران با اذن و اجازۀ خودشان ورود کنم و دربارۀ نیات آنها در تدارک فضای زندگی بیشتر بدانم.
سؤال هیجانانگیزی مطرح شده بود! | علی شیخالاسلام
Exciting questions been asked! | Ali Sheikholeslam
اگر بخواهیم تجربههای جدیدی داشته باشیم باید موسیقیدان، معمار، نویسنده، مجسمهساز و سینماگر باهم در ارتباط باشند. در این میان معمارها جایگاه جامعتری دارند، چون با روزمرگی انسانها درگیرند. آنها دیکتاتورهای زندگی روزمرۀ انسانها هستند، زیرا خواستۀ معمار در اینکه وقتی صبح چشم باز میکنیم چه چیزی را ببینیم، ورود و خروجمان از یک فضا به فضای دیگر از کدام طرف باشد، کجا حمام یا آشپزی کنیم و روز خود را از آنجا با دیدن فلان منظره آغاز کنیم و… تعیینکننده است. من فکر میکنم که این نمایشگاه یکی از حلقههای ارتباط معماری با دیگر هنرها بود و اگر نظر موسیقیدانها، تئاتریها، عکاسها، گرافیستها، داستاننویسها، مجسمهسازها و… را در مورد فضاهای خلقشده بدانیم و بتوانیم با آنها وارد گفتوگو شویم، میتوانیم فضاهایی خلق کنیم که چیزی فراتر از فرم، نقش، رنگ و… دارند. «فضاهایی که در کاربرانشان حس ایجاد میکنند».
اتاق روبهرو؛ از دو زاویه | بهزاد اتابکی
The opposite room; from two angles | Behzad Atabaki
در کسوت شرکتکننده در نمایشگاه، برای انتخاب و مقابلۀ تنها یک تصویر از خانۀ شخصی و یک تصویر از خانۀ ساختهشده، باید خود را با یک پرسش مواجه میکردم: آیا معمار، جدا از آنچه آموخته و در طول حرفه اندوخته است، بخشی از آرزوهایش را هم در ساختههایش کار میگذارد؟
به دید من، خانۀ امروز، حتی به همان نیت حداقلی ملجأ و مأمن هم که باشد، فضایی بسته و مجزا از پیرامونش نیست. آدم امروز با تمام هراسهایش از محیط پیرامون، ارتباطش را با آن قطعشده نمیخواهد، بلکه تا جایی که امکانش را در اختیار داشته باشد خود را بهرهمند از آن میخواهد. همین خواستۀ ناگفته، او را وامیدارد تا محدودۀ محدود خانه را از درون، در ارتفاع بگستراند و به بیرون، هرچند به شکلی بصری، منتشر کند و و «دلگیر» را به «دلباز» بدل کند و نصیبش را از پیرامونش بیش.
اتاق روبهرو، آینهای روبهروی ما | محمد عرب
The opposite room, a mirror in front of us | Mohammad Arab
«اتاق روبهرو»، اتاقی است در گوشهای از خیابان ولیعصر، با دیوارهای سفید که قرار است این بار میزبان چند نسل از معماران این سرزمین، از دهۀ چهل تا به امروز باشد؛ جایی که این بار ما، نهتنها به ارائۀ آثار معماری خود، بلکه به ارائۀ آنچه به آن باور داریم و در آن زیست میکنیم، پرداختیم. ولی برای من، چه بهعنوان شرکتکننده در این رویداد و چه در جایگاه بازدیدکننده، آنچه مهم است، نه فضاها و آثار قابشده بر دیوار این نمایشگاه، بلکه گفتمانی است که در تعامل بین دو تصویر شکل میگیرد. روایتی که گویای نگاه و باور ما به مفهومی به نام «خانه» است و البته منظور من از خانه، نه گونهای از معماری، بلکه بهعنوان جزئی از ما و زندگی روزمرۀ ماست که فراتر از هر مکانی، نسبت ما را با خود، دیگران و هستی پیرامون ما تبیین میکند.
بدون دیدگاه