Reading the story of architecture according to experience Conversation with Reza Daneshmir, Arash Mozafari and Mehran Khoshroo
رضا دانشمیر:
ما در دنیا دو نوع طرز تفکر متضاد در معماری داریم: طرز تفکر آمریکایی و طرز تفکر مابقی دنیا که به باور من این مابقی دنیا همان طرز تفکر اروپایی یا انگلیسی است. در تفکر آمریکایی، معمار شخصیت مفیدی تلقی نمیشود. معمار یک هنرمند است که پروژهای را خلق میکند و نظریهای را ارائه میدهد. اهمیت او بهعنوان یک معمار در این نیست که توانسته است یک مشکل یا یک مسئله را حل کند. تفکر اروپایی جدیدتر است و با ایدۀ نورمن فاستر شکل میگیرد که میگوید: «معمار یک شخصیت مفید است. همانند پزشک، مهندس یا معلم، او هم عضوی از جامعه است و باید از نقاط ضعف موجود کم کند و به نقاط مثبت اضافه کند.
آرش مظفری:
به دلیل گسترش رسانه و انعطافپذیر شدن شغلهایی مثل معماری، در جهانی به سر میبریم که در آن تعداد پرشماری معمار وجود دارد که انگار همه در یک میدان نبرد برای پیشی گرفتن از دیگری در حال دویدن و جنگیدن هستند و در تلاشاند تا در جوایز و مسابقات مختلف خود را معرفی کنند. به نظرم موضوع جوایز و این رقابتها به دلیل کثرت جوایز و تبدیلشدن برگزارکنندگان به بنگاههای تجاری کمی در حاشیه قرار گرفته باشد. اگر تا دیروز کسب رتبه در جایزه WAF یک امتیاز محسوب میشد، امروز دیگر اینطور نیست. به نظرم کاراکتر چنین جوایزی که از شرکتکننده برای حضور در جایزه هزینه دریافت میکنند، روزبهروز ضعیفتر میشود.
مهران خوشرو:
به نظرم نظام سرمایهداری وجه غالب جوایز معماری است، بهویژه بعد از عصر ارتباطات که قابلیت انتشار اخبار در اقصی نقاط جهان فراهم شد و جوایز معماری بهعنوان یک عنصر بسیار قدرتمند در زمینۀ بازاریابی اهمیت پیدا کردند. این جوایز برای معماران بهمثابۀ فرصتی است که میتوانند در آن دیده شوند که نیاز هم نیست معمار وارد جریان نظریه در معماری شود، چون اکنون رسانه بهقدری قدرتمند شده است که میتواند اخبار را از دورترین نقاط جهان به گوش مخاطب برساند.
عکاس: نازنین حمصی
بدون دیدگاه