Fire of love (2022)
علیرضا خادم:
گمان نمیکردم میل به کشف ناشناختهها آتش عشقی را تا این اندازه شعلهور کند. مستند دوسا[1] نمایش جالبتوجهی است از شور عاشقانۀ هممسیر شدن برای هدفی مشترک. در نقدهای نوشتهشده دربارۀ مستند معمولاً بر جنبۀ رمانتیک این هممسیری اشاره شده؛ نقدنویسان «نیویورکتایمز» و «گاردین» آن را به ترتیب رمانسی آتشین و پرترهای رمانتیک نامیدهاند. البته که در جایجای مستند میتوان رد پای این رمانس را دید، حتی میتوان نشان داد که کجاها خیلی بیشازحد یا بهاصطلاح گلدرشت به آن پرداخته شده است؛ اما جنبۀ دیگر مستند در زیر لایۀ این عشق رمانتیک جریان دارد. موضوعی که شاید رانۀ حقیقی این عشق متقابل باشد؛ امر مشترکی میان کاتیا[2] و موریس[3] که در یککلام به اشتیاقی جنونوار نسبت به کشف امور ناشناخته انجامیده. اموری که به قول خودشان فراتر از درک انسانی [متعارف] است.
اینکه چگونه ممکن است بتوان با تحلیل آتشفشانها و تلاش برای دستهبندی آنها، به فهمی متفاوت دربارۀ زیستبوم مشترکمان، یعنی زمین، دست یافت، مسئلهای است که احتمالاً تنها خودشان در مقام متخصص آتشفشانها برایش پاسخی قابلاعتنا داشتند؛ اما مسئلۀ اصلی اینجاست که فراتر رفتن از درک انسانی متعارف، ابزار خاص خود را میطلبد. ابزار آنها برای این میل به فراروی مشاهده است. مشاهدۀ آنها اما چیزی بیش از مشاهدهای متعارف است. برای این نوع مشاهده میباید تا جای ممکن به موضوع مطالعه نزدیک شد و به شکلی فعالانه در آن مداخله داشت. کیست که نداند این نزدیک شدن بیش از اندازه به موضوع موردمطالعه میتواند تا چه اندازه برای مشاهدهگر خطرساز شود. کاتیا و موریس برای هدف مشترکشان از مرزهای ترس عبور کردند و تا جای ممکن به موضوع مطالعۀ خود نزدیک شدند و در نهایت، بهای این نزدیکیِ بیش از حد را با جان خود پرداختند. این قسم اراده برای «در پی ممنوعه بودن و خواستن نهیشدهها» امری نیست که بهسادگی قابلدسترس باشد و شاید تنها در «جانِ آزاده» پیدا شود که به قول نیچه، اندیشهاش با آنچه جامعه از او انتظار دارد، متفاوت است. شاید به همین خاطر است که اشتیاق به دانستن، فراتر از افق دانش زمانه، همواره اشتیاقی مهلک بوده؛ مسیری که معمولاً با قسمی ایثار و ازخودگذشتگی تعریف میشود و شاید تنها بتوان به مدد شور عشقی جنونوار توصیفش کرد: عشقی تنانه و اینجهانی شبیه به عشق کاتیا و موریس.