خبرنگار: حمیده گرروسی
عکاس: محمد دهقان
جلسۀ نقد و بررسی کتاب خانهخوانی به کوشش انجمن علمی شهرسازی دانشگاه سوره، روز سهشنبه 16 خرداد 1402 در دانشکدۀ شهرسازی دانشگاه سوره با حضور نوبیه حاجی علیخواه و محمد نظرپور (مدرسان دانشکده) و علی طباطبایی (مؤلف) و جمعی از دانشجویان که دبیران جسله نیز بودند برگزار شد و هریک دیدگاه خود را پیرامون کتاب بیان کرد.
در ابتدا طباطبایی با اشاره به واژۀ «تجربۀ زیسته» که ویلهِلم دیلتای[1] را خالق آن میدانست، صحبتهای خود را آغاز کرد و گفت: «دیلتای معتقد است که در تاریخنگاری مطلبی ناگفته مانده و منتقل نمیشود و باید بهگونهای دیگر به واژۀ «تجربه» پرداخته شود. سه رکن برای واژۀ تجربۀ زیسته وجود دارد که عبارتاند از: خواندن، تفسیر کردن و بیان تجربه که در شیوۀ بیان در زبان پدیدارشناسی آدابی دارد؛ گونۀ خاصی از بیان تجربه با تداعی زنجیروار مجموعهای خاطرات».
حاجی علیخواه نیز روایتهای کتاب را بخشی از خاطرات خود دانست و نقد او بر نتیجهگیری نکردن و نداشتن پیام مشخص در کتاب برای نسل جدیدی بود که تجربۀ زندگی در این خانهها را ندارد و در پاسخ طباطبایی بیان کرد که کتاب برای مخاطب عام نوشته شده است و بسیاری از مباحث از کتاب حذف شده و از اعتبار علمی و ارجاع پرهیز شده و سعی در بازنمایی تجربۀ زندگی ساکنان با رویکرد پدیدارشناسی شده است.
جمعی از دانشجویان به پرسش «خانه چه معنایی برای شما دارد؟» پاسخهای متفاوتی دادند و بیان کردند: خانه مکانی است که افراد را فارغ از بُعد کالبد کنار هم قرار بدهد. ساختار بههم پیوستۀ خانههای قدیمی این موضوع را تسهیل میکرد. ما در حال حاضر فقط در خلأ میان دیوارهای خانههای امروزی زندگی میکنیم. خانه باید برطرفکنندۀ نیاز ما باشد که خانههای امروزی معنای خود را از دست دادهاند. کسانی که در خانههای دورۀ گذار زندگی میکردند باور و نیاز دیگری داشتند. البته دورۀ گذار به معنی رها کردن تاریخ نیست، ولی لزومی به استفاده از اِلمانها برای زنده نگهداشتن گذشته نیست. امروزه فضای خصوصی نقش پررنگتری دارد، ولی خانههای قدیمی با درگیر کردن تمامی حواس، حس خوبی را در ما زنده میکنند. با پیشرفت تکنولوژی تعاملات کمتر شده است، حتی اگر ساختار مانند گذشته طراحی شود.
علیخانی در ادامه یادآور شد که ارتباط خانههای قدیمی با شهر بیشتر بود و باید به دنبال الگو از این خانهها بگردیم و فقط نباید عملکرد را در نظر بگیریم، بلکه سازگاری محیط و انسان هم مهم است.
طباطبایی نیز با بیان این مسئله که در گذشته نمیتوان زیست، بیگذشته هم نمیتوان زیست، اما میتوان کیفیت زیستن را با زندگی در این خانهها آموخت بر صحبتهای علیخانی تأکید کرد.
سماوات (از دستیاران آموزشی دانشکده) با خوانش بخشی از نظریات پالاسما[2] دربارۀ سکونتگاه در کتاب پدیدارشناسی، معتقد است واژۀ خانه بهطور همزمان همۀ گرما و محافظت و عشق دوران کودکی را به یاد ما میآورد. با توجه به این مسئله که شاید خانههای دورۀ بزرگسالی ما تنها جستوجوی ناخودآگاه ما برای یافتن خانۀ ازدسترفتۀ دوران کودکیمان باشد، گفت: «این متن پرسش شما را جواب میدهد و اشاره کرد که ادراک ما از خانه ورای یک اثر معماری است».
نظرپور کتاب را شامل دو پرسش اصلی «خانه کجاست؟» و «خانۀ مطلوب چیست؟» دانست. پرسش اول بنیادین و پرسش دوم هنجاری است و به وجود دوگانگی در کتاب اشاره کرد. به باور او «بودن» در خانه که از بودن در جهان در مباحث پدیدارشناسی وام گرفته شده است با داشتن خانه متفاوت است. وقتی از داشتن صحبت کنیم یک وجه مالکانهای را بیان میکند، ولی در مفهوم بودن فروتنانهتر با مفهوم خانه برخورد میشود.
او همچنین تدریس این کتاب را در کلاس روش تحقیق توصیه کرد و گفت: «تجربۀ زیسته یک بخش شخصی و یک بخش جمعی دارد و به دنبال پژوهش پدیدارشناسی میرود که به ریسمانهای فرهنگی دست پیدا میکند و عنوان کتاب بیشتر یک پژوهش دانشگاهی است و برای مخاطب عام گنگ است». از نظر ایشان کتابهایی که دربارۀ معماری این دوره نوشته شده است در جداره باقی میمانند، ولی این کتاب بهواسطۀ روایت به درون نفوذ میکند.
در پایان دانشجویان اهمیت طرح پرسشهای بنیادین با ارجاع به جستاری از فاستر والس[3] را یادآور شدند و تأکید شد که بدیهیترین چیزها همانهایی هستند که ما راجع به آنها فکر نمیکنیم.
این نشست، چهارمین نشست از سلسله نشستهای حلقۀ مطالعاتی کتاشهر است که به همت انجمن علمی شهرسازی دانشگاه سوره برگزار میشود که برگزاری رویدادهای مستمر جمعخوانی در حوزۀ مطالعات شهری را هدف خود قرار داده است و بهمنظور فراهم کردن بستری مناسب برای تبادل دیدگاههاست.
…………………………………………………………………………………………….
[1] Wilhelm Dilthey (1833-1911)
[2] Juhani Uolevi Pallasmaa
[3] David Foster Wallace (1962-2008)