زندگی یک زن ایرانی دربرگیرندۀ دقایق متنوعی از فعالیتهای اجتماعی تا زندگی خصوصی و فردی است که همواره با تصاویر و تعاریف متناقضی از «زن» روبهروست؛ این تناقض برای بیشتر زنان ایرانی موضوعی تکراری و ملالآور یا بهطور مستمر تنشزاست. وضعیت زنان در جامعۀ امروز ایران را میتوان وضعیتی پرتناقض، پیچیده و دربردارندۀ دوگانگیهای گوناگون دانست. هویت همگون و باثبات زن سنتی در مواجهه با مظاهر مدرن در جامعۀ ایران، با تناقضها و پرسشهای روزافزون روبهرو شده که این هویت را بیش از هر زمان دیگری به چالش کشانده است. از طرفی رشد قابلتوجه شهرنشینی، افزایش سواد و بهطورکلی برخورداری زنان از تحصیلات دانشگاهی و گسترش ارتباطات جمعی و افزایش چشمگیر آگاهی سیاسی و اجتماعی آنان منجر به چندین برابر شدن آمادگیشان از لحاظ کمی و کیفی برای مشارکت در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شده است.
با انقلاب سال 57، زنان نسبت به دوران قبلتر از آن در تمام اقشار و طبقات و از هر لحاظ رشد کردند. دانشگاهها پر از حضور خانمها شد؛ اما با همۀ این پیشرفتها، میزان تصدی، نقشآفرینی و مشارکت زنان در عرصههای مختلف اداری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در نسبتی همتراز با این رشد نیست؛ مفهوم نابرابری جنسیتی و گاه زنستیزی بهعنوان نوعی پدیدهٔ اجتماعی که در آن زنان مورد تبعیض یا تنفر واقع میشوند یا غیرقابلاعتماد دانسته میشوند، همچنان در کشور ایران به حیات خود ادامه میدهد.
به بیان بهتر، در سالهای اخیر با وجود بهبود و افزایش نسبی حضور و فعالیت زنان در عرصههای اجتماعی و شغلی نسبت به دهههای پیشین، همچنان آمار نقشآفرینی، تصدی پستهای مدیریتی و مشارکت زنان در عرصههای مختلف اجتماعی نسبت به مردان بسیار پایین بوده است. مجموعۀ این شرایط نشان از محدودیتها و پایینتر و ضعیفتر بودن عاملیت زنان نسبت به مردان در فضاهای عمومی است.
اگرچه سال هزار و چهارصد و یک تا ابد غمهای فراوانی بر دل یکبهیک ایرانیان گذاشت، اما باید همواره به فردایی بهتر امیدوار بود و برای فردایی بالندهتر ناچاریم که روی حقوق انسانی خود، بهویژه حقوق زن بیشتر تمرکز کنیم، همانطور که تمام جامعۀ بشری متمدن نقشآفرینی زنان و مردان را در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یکسان میدانند. بدون شک یک زن بهتر میتواند خانه و شهر را برای آرامش خانواده و جامعۀ شهری طراحی کند، همانطور که در زایش و پرورش نسل فرزندان و پرستاری از والدین حساسیت و درک بهتری نسبت به مردان دارد. البته نمیتوان منکر شد که در به دست آوردن اعتمادبهنفس لازم برای اثبات این فرضیه هنوز باید چندین و چند قدم برداشت، باید برای زن زندگی کنیم؛ زندگی.
نقاشی اثر مهدی دشتی
بدون دیدگاه