History of a humility! | Shayan Baranian Kasir
به خود که میآیم به چند قدمی پلههای پل رسیدهام، پلههای لغزنده که همیشه من را به احتیاط وامیدارد که قدم به آهستگی بردارم تا به ابتدای یک جهان دیگر برسم! جهانی که هرچه کنم، آخر مرغ خیالم را به آنجا برد که خود طالب اوست؛ گاهی به افقهای دوردست و گاهی به نزدیکی یک دست…
بسیار لذت بخش بود متن