A house to the extent of Iran | Bahareh Golkar
Mashhad’s culture savior could be in preserving city roots, the same as valuable historical studies. The culture which dismantled its symbol, that’s mean its architecture. “Mashhad’s culture was summed up in its” historical context houses which are becoming less deliberated.
مدتهاست که این شهر را از جان خود میپندارم. شب و روزهایی که این شهر شاهد گذر عمر ما بود، ما نیز پیر و دوباره جوان شدن آن را به تماشا نشستيم. درختهایی که برچیده و آهنهایی که کاشته شدند. اتفاقی که میتوان گفت لحن تراژیک جمعی، از طراحانی با سلیقههای مختلف است؛ که گاه کارفرما در آنها نقش مهمی داشته و گاهی تصاویر بناهای مهم خارجی و گاهی نیز قوانین و ضوابط. اگر درست دقت کنیم، میبینیم که طرز فکر، تبدیل به زبان ساختمانها میشود که این روزها ساخت آنها شتاب زیادی گرفته است. پس میتوانیم بهطور صریح بگوییم از سن شباب تا موقع مرگ، نیازمند اندیشهی طراحانه و معمارانه هستیم. اندیشهای که صد البته باید در همخوانی با بناهای مجاور خود شکوفا شود.
حس و حال این روزهای ما عجیب است. شاید کمتر مردمانی را در جهان پیدا کنیم که همانند مردمان مشهد به معماری خود نگاهی داشته باشند، همزمان «تحسین شده و منفور»، «تحریفشده و در تکاپوی اصالت»، «بازداشتشده و در شُرف آزادی»، «شگفتزده و سست». اگر به همهی این واژهها بیندیشیم متوجه این مسئله میشویم که هرچند مرگومیر اندیشهها بر معماری مشهد سایه افکنده، اما فرهنگ و پشتوانهی غنی و قوی این کلانشهر همچنان در حال تلاش است تا آنچه متعلق به مشهد است را بازیابد و بازآفریند. اگر در این روزهای پر هیاهوی مشهد خوششانس باشید و گذرتان به «بالا خیابان» و «پایین خیابان» یا همان «چهارباغ» بیفتد، هوایی را استشمام خواهیدکرد که یاد مردم گذشتهی مشهد را بههمراه دارد؛ آن اصیل مردمانی که خانه را برای خانواده میساختند و به حریم آن ارج مینهادند. این قلمرو که بار فرهنگی شهر را به دوش میکشد، میشود حیات فرهنگی ما. در واقع همان ریشههایی که امروز تا الهیه شاخوبرگ داده است. […]