The city poetica and Kermanshah citizens | Hadi Ebadi
The most grievous disruptive factor in Kermanshah’s urban landscape is the monorail project, which itself stands as a whip on the city’s body, with its soaring columns and ugly structures that question the city’s relative beauty.
شهرهای ما جولانگاه ساختمانهایی بزک شده است که تنها نوید آشفتگی و هرج و مرج را با خود به همراه دارند. بناهایی که مرگ هویت، روح و معنا را یادآور میشوند، نه دیگر حرفی برای گفتن دارند و نه سیمایی برای خاطرهسازی. کلان شهرهایی که در آن ساختمانها به بهانهی نوآوری به اپیدمی تقلید کورکورانه مبتلا شدهاند و ظاهر معماری شهر را دستخوش تغییر قرار دادهاند. که هر روز نیز بر تعداد آنها افزوده میشود. در این بین کرمانشاه نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. در بررسی سیمای شهری امروز کرمانشاه، ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که سیما برگرفته از یک کمپوزیسیون و ترکیببندی است که باید در کالبد و فضا وجود داشته باشد اما در فضای شهری این کلانشهر چنین ترکیبی را نمیتوان مشاهده کرد در نتیجه، نهتنها از آن بهعنوان سیمای شهری یاد نمیشود بلکه تلقی نوعی چندگانگی بصری و تصویری است.
دلایل بسیاری وجود دارد که مزید بر علت بودهاند که میتوان آنها را به دو عامل مهم تقسیم کرد. اول، عوامل اصلی که از آنها بهعنوان عوامل انسانی و رفتاری یاد میشود که عبارت است از: فرهنگ جامعه و مردمان آن شهر، مدیرانشهری که شامل سازمان نظام مهندسی و شهرداری میشود، معماران و شهرسازان و در نهایت سازندگانی که نقش بهسزایی در شکلگیری سیمای شهری بر عهده دارند. چراکه درصد قابل توجهی از این مهم توسط بخش خصوصی شکل میگیرد که سازنده بهعنوان سرمایهگذار اغلب سلیقهی شخصی خود را که وامدار زمینههای فرهنگی است بر روند شکلگیری یک بنا غالب میکند. دوم، عوامل متغییری هستند که خود شامل مسائل اقتصادی، توپوگرافی و بستر سایت نیز میشوند. البته نباید نقش مردمانی که با داشتن سلیقهی فرهنگی نامناسب دچار خود باختگی فرهنگی شدهاند و بساز بفروشهایی که به منظور سودجویی و دستیابی به منافع اقتصادی از مواد و مصالحی استفاده میکنند که همخوانی و هماهنگی با بافت شهری ندارند را نادیده گرفت. […]