باخت-باخت، بازی شهر و شهروندان در میدانگاه متروی جهاد

علی داراب زاد
11:002110

علی داراب‌زاد: 1366. پژوهشگر دکتری تخصصی معماری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دستیار آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام

معماری و شهر به‌صورت بلافصل در هم تنیده شده‌اند. شهر، مجموع عناصر معماری و معماری نقطۀ برخورد شهر و انسان است. فضا اما در هر دو جریان دارد. در میدانگاه متروی جهاد، فضا مغفول مانده و تنها تندیسی است نه‌چندان خوش‌ساخت در شهر.

Lose- lose, the game of the city and the citizens in Jihad Metro Square | Ali Darabzad

Architecture and the city are directly intertwined. The city is the totality of architectural elements and architecture is the meeting point of the city and human. But space flows in both. In Jihad Metro Square, the space is neglected and there is only one statue, not very well made in the city.

شهر یک مجموعۀ گسترده و پیچیده از اجزا و عناصر و بایدونبایدهای مختلف و متنوع است که با تعاریف مختلفی از سوی صاحب‌نظران تعریف شده است، اما کلیدی‌ترین تعریف شهر را تنها در حضور شهروندان می‌توان توصیف کرد. ازاین‌رو شهر و شهروندان دو تعریف همگن و یکپارچه‌اند که حضور یکی در غیاب دیگری ممکن نیست و وجود هرکدام به دیگری وابسته است. ازاین‌رو هر آنچه در شهر اتفاق می‌افتد بدون واسطه بر شهروندان تأثیر می‌گذارد. با توجه به این پیش‌تعریف می‌توان به اهمیت بناهای عمومی در شهرها پی برد. «میدانگاه متروی جهاد» یک اثر عمومی برای ورودی متروی جهاد در تهران است که توسط استودیو معماری «کا» طراحی و اجرا شده است. این اثر معماری را که از سوی داوران جایزۀ معمار سال 1402، موفق به کسب رتبۀ سوم گروه ساختمان‌های عمومی شده است، می‌توان در دو گفتمان مشخص در دنیای معماری موردبررسی قرار داد: گفتمان شیء و گفتمان میدان.

گفتمان شیء به اثر معماری به‌عنوان یک حقیقت مستقل و غیر وابسته به جهان بیرون می‌نگرد که تنها به روابط درونی دیسیپلین معماری متکی است و وابستگی زمانی و مکانی در آن مطرح نیست؛ اما گفتمان میدان به اثر معماری در یک بستر گسترده‌تر شامل زمینۀ اثر به همراه نیروهای مثبت و منفی اجزای پیرامونی آن اشاره دارد که وابستگی اثر معماری را به زمان و مکان ساخت آن و در ارتباط با زمینه‌های شکل‌گیری آن نشان می‌دهد؛ بنابراین تحلیل یک بنای معماری در ساختار نظری این دو گفتمان می‌تواند در جهت دستیابی به نقدی جامع و همه‌جانبه مؤثر باشد. این نوشتار در پی پاسخ به سه سؤال زیر است:

1. آیا معماری میدانگاه متروی جهاد از یک مبانی نظری مشخص پیروی می‌کند؟

2. آیا معماری میدانگاه متروی جهاد به‌عنوان یک بنای عمومی شهری برای کاربران کاربری لازم را دارد؟

3. آیا معماری میدانگاه متروی جهاد یک اثر زیبای خاطره‌انگیز است؟

 

میدانگاه متروی جهاد در گفتمان شیء

برای تحلیل جامع شیء معماری به‌عنوان یک اثر هنری-کاربردی باید آن را از جنبه‌های مختلفی مانند عملکرد، تکنولوژی ساخت، مصالح، روابط فضایی، خوانایی، هندسه، فرم زیبایی‌شناسی و… موردبررسی قرار داد، اما با توجه به کاربری میدانگاه متروی جهاد به‌عنوان ورودی مترو و نیز یک بنای عمومی شهری، ویژگی‌های عملکردی-یادمانی آن بیشتر موردتوجه قرار می‌گیرد. فضاهای ورودی به‌طورمعمول از یک‌سو با ویژگی‌هایی به‌عنوان یک فضای مستقل و از سوی دیگر هم‌زمان وابسته به دو فضای هم‌جوار آن‌ها تعریف می‌شوند. ازاین‌رو ورودی متروی جهاد هم یک موقعیت شهری مستقل به‌عنوان نقطۀ تلاقی شهر و شهروندان و هم یک بنای نمادین از یک ورودی در شهر است. استفاده از فرم قوس و مصالح آجر، در نگاه اول فرم را در ساختار معماری آشنای سنتی ایرانی قرار می‌دهد، اما با نگاهی دقیق‌تر در نحوۀ برخورد زوایا و استفاده از مقیاس‌های متفاوت در طراحی قوس‌ها باعث می‌شود جنبۀ کاربردی قوس‌ها در هماهنگی با اقلیم و تکنولوژی ساخت بناهای سنتی در آن رنگ ببازد و قوس‌های طراحی‌شده بیش از جنبه‌های مرسوم معماری سنتی به نماد فرمی صرف بسنده کنند که فضا به معنای روح اثر در آن دمیده نشده است. برونو زوی[1] در کتاب «چگونه به معماری بنگریم؟» فضا را عنصر مغفول در تاریخ معماری معرفی می‌کند و بیان می‌کند که هر آنچه فضا ندارد، معماری نیست (رحمانی، اعتصام و مختاباد امرئی، 1396). با تکیه بر نظر زوی، میدانگاه متروی جهاد در خلق فضای معمارانه که به شکل‌گیری تجربه‌ای منحصربه‌فرد که باعث ایجاد حس خاطره‌انگیز برای مخاطب منجر شود، موفق عمل نکرده است. این ضعف در خلق فضا با دقت بیشتر به نقص در جنبه‌های تکتونیک در جزئیات اجرایی آجر در پیشانی قوس‌ها گسترش می‌یابد که در برخی نقاط هیچ همانگی‌ای میان مصالح و هندسۀ قوس وجود ندارد. هرچند تعریف زیبایی در هنر و به‌ویژه معماری در طول تاریخ دستخوش تحولات بسیاری بوده است، اما در یک تعریف کلی می‌توان به ویژگی‌های مشترکی میان آن‌ها دست پیدا کرد. این ویژگی‌های مشترک که از انواع مرسوم آن می‌توان به ایجاد ذوق در بیننده، تناسبات چشم‌نواز، جنبه‌های بدیع بودن و نوآورانه بودن و… اشاره کرد، باعث می‌شود به معیار‌هایی دست یافت که با استفاده از آن‌ها میدانگاه متروی جهاد بنای زیبایی محسوب نشود. رعایت نکردن تناسبات چشم‌نواز، توجه نکردن به انطباق مصالح و تکنولوژی ساخت، تعریف نکردن فضاهای سکون و حرکت به‌عنوان یک فضای شهری که ظرفیت‌های لازم برای تبدیل‌شدن به یک فضای اجتماعی را داراست، نبود فضاهای منعطف و بسیاری از موارد دیگر باعث شده است تا میدانگاه متروی جهاد از یک فضای زیبای خاطره‌انگیز فاصله داشته باشد. از سوی دیگر توجه صرف به استفادۀ مشابه از الگوی قوس برگرفته از معماری سنتی و توجه نکردن به هویت بنیادین فرم و مصالح در آن باعث شده است تا توضیحات طراح دربارۀ ایده و مبانی نظری فرایند طراحی، از حقیقت اثر فاصله داشته باشد و در یک جمع‌بندی میدانگاه متروی جهاد را فاقد مبانی نظری قابل‌بیان و مشخص و منطبق بر اثر نهایی دانست.

 

میدانگاه متروی جهاد در گفتمان میدان

گفتمان میدان به بررسی تأثیر نیروهای خارج از دیسیپلین بر شیء معماری به‌واسطۀ عمل و عکس‌العمل میان دیسیپلین معماری و سایر دیسیپلین‌های موجود می‌پردازد. در این گفتمان، شیء معماری در یک میدان در کنار تمامی عناصر و اجزا عینی و ذهنی پیرامونی موردبررسی قرار می‌گیرد. فرهنگ، اقلیم، اجتماع، بافت شهری، بناهای هم‌جوار و… هرکدام می‌توانند به‌نوعی بر شیء معماری اثرگذار باشند و فرم و برنامۀ اثر معماری را دستخوش تغییر کنند. مایکل هیز[2] در مقالۀ «معماری انتقادی: میان فرم و فرهنگ» رابطۀ میان فرهنگ و فرم را رابطه‌ای از نوع تناظر معرفی می‌کند و بر این باور است که در گفتمان میدان معماری به‌عنوان نمایندۀ فرهنگ ایفای نقش می‌کند (Hays, 1984). میدانگاه متروی جهاد در این تفکر به‌عنوان بخشی از یک کل بزرگ‌تر به‌عنوان شهر در نظر گرفته می‌شود که ملاک ارزش‌گذاری آن در هماهنگی و هم‌خوانی با سایر اجزای شهری موردبررسی قرار می‌گیرد. هیلیر[3] و هانسون[4] در سال 1984 نظریه‌ای را با عنوان پیکربندی شهری مطرح کردند. در این نظریه ویژگی‌های فضای شهری در ارتباط با فرم اجتماعی موردبررسی قرار گرفته است. براساس نظریۀ هیلیر و هانسون، خصوصیات فضای شهری به‌صورت منفرد و در مقیاس خرد دارای اهمیت کمتری نسبت به خصوصیات آن در ارتباط با سایر فضاها و در ترکیب با عناصر شهری دیگر و در مقیاس کلان‌شهری است.

از سویی دیگر آن‌ها در این نظریه معتقدند که فضای شهری و فضای اجتماعی در یک وضعیت دیالکتیک قرار دارند که از یک جنبه شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فضا را تعریف می‌کنند و از جنبۀ دیگر فضا منجر به بستری برای شکل‌گیری فرایندهای اجتماعی و فرهنگی می‌شود. در تعریفی برگرفته از این نظریه می‌توان شهر را مجموعه‌ای از ساختمان‌ها و شهروندان دانست (ریسمانچیان و بل، 1389). از یک‌سو می‌توان ساختمان‌ها را در ارتباط با یکدیگر و از طرفی ساختمان را در ارتباط با شهروندان موردبررسی قرار داد. ساختمان‌های شهر در این تعریف امکان برقراری ارتباط میان شهر و شهروندان را در فضاهای اجتماعی و در قالب تعاملات اجتماعی میان شهروندان فراهم می‌کنند و در سایر نقاط شهر مانند فضاهای مسکونی که درصد بالایی از ساختمان‌ها را به خود اختصاص می‌دهند امکان شکل‌گیری این‌گونه روابط گروهی و مشترک شهروندی حاصل نمی‌شود. ازاین‌رو اهمیت فضاهای عمومی شهری در قابلیت آن‌ها برای ایجاد اجتماع شهری است که شهروندان در آن‌ها به تعاملات اجتماعی می‌پردازند. بر این اساس تعاملات اجتماعی یکی از مهم‌ترین مسائل تأثیرگذار در افزایش کیفیت فضاهای عمومی شهری است. با توجه به این موضوع، میدانگاه متروی جهاد با توجه به موقعیت قرارگیری در بافت آزاد شهری، پتانسیل شکل‌گیری یک فضای شهری را برای برقراری تعاملات اجتماعی داراست، اما فرم معماری در میدانگاه متروی جهاد با ایجاد محیطی بسته و بدون امکانات مطلوب فضاهای باز شهری باعث شده است میزان ارتباط مخاطب با اثر معماری کاهش یافته و محلی با کیفیت مطلوب برای شکل‌گیری اجتماع شهری که به ایجاد حافظۀ جمعی و ایجاد حس تعلق منجر خواهد شد، حاصل نشده است. ازاین‌رو می‌توان در پاسخ به سؤال دوم این‌چنین بیان کرد که میدانگاه متروی جهاد به‌جز یک ورودی شاخص برای یک ایستگاه مترو، کاربری افزوده‌ای در محدودۀ بافت پروژه ایجاد نکرده است.

میدانگاه متروی جهاد نه یک لکۀ معماری مجزا، اما مطلوب و آوانگارد است و نه در پیوستگی میان بافت شهری دارای هم‌خوانی لازم برای ایجاد یک فضای عمومی شهری با ویژگی‌های قابل‌قبول است. ویتگنشتاین[5] در نظریۀ خود با عنوان «بازی زبانی» معماری را به زبان تشبیه می‌کند که در آن جملات و عبارات مختلفی وجود دارد. فرم‌های معماری و سبک‌های معماری را می‌توان همان جملات و عبارات متنوع در زبان در نظر گرفت. او بیان می‌کند که برای دستیابی به معنا و مفهوم یک عبارت باید قواعد و ساختار موقعیت شکل‌گیری آن عبارت را شناخت (رحمانی، اعتصام و مختاباد امرئی، 1396). این موضوع را می‌توان به روند طراحی بسط داد. در روند طراحی شرط لازم برای خلق یک اثر معماری که به تولید معنا و اعتلای جایگاه معماری بینجامد، شناخت جامع و کامل طراح از قواعد بازی بستر فرهنگی است که در آن به تولید اثر معماری می‌پردازد. استفادۀ فرمی و شکلی صرف از ساختار معماری سنتی و نیز توجه نکردن به کاربری عمومی میدانگاه جهاد باعث شده است تا میدانگاه متروی جهاد، تنها یک ورودی با فرم منحنی باشد که فاقد بسیاری از جوانب یک فضای مطلوب شهری است و جنبه‌های تندیس‌گرایانۀ آن بیش از جوانب معمارانۀ آن باشد.

 

KOOCHE 22-Ali Darabzad

پی‌نوشت

[1] Bruno Zevi (1918-2000)

[2] K. Michael Hays

[3] Bill Hillier (1937-2019)

[4] Julian Hanson

[5] Ludwig Wittgenstein (1889- 1951)

منابع

  • رحمانی، الهه؛ اعتصام، ایرج؛ مختاباد امرئی، سید مصطفی (1396). «تحلیلی بر چگونگی نقد و ارزیابی آثار معماری آوانگارد». نشریۀ باغ نظر، سال چهاردهم، شمارۀ 50، ص 5-20.
  • ریسمانچیان، امید؛ بل، سایمون (1389). «شناخت کاربردی روش چیدمان فضا در درک پیکره‌بندی فضایی شهری». نشریۀ هنرهای زیبا، معماری و شهرسازی، شمارۀ 43، ص 49-56.
  • Hays, K. (1984). critical architecture: between culture and form. perspecta, p.14-29.
لینک کوتاه
https://koochemag.ir/?p=17195

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند