نویسندگی معماری صورتی از بیان معماری است که کمتر به آن پرداخته میشود؛ کلمات این قابلیت را دارند که دیدگاه معمار را در خصوص مسئلۀ طرح، راهحل پیشنهادی و روایت فضای خلقشده توسط او طوری ارائه کنند که برای دیگران قابلفهم باشد.
“Writing an architectural document: An analysis of the relationship between mind, form, and experience” | Maral Rivandi
Architecture writing is often overlooked as a form of architectural expression. It is possible for architects to convey their perspectives on design issues, propose solutions, and tell narratives about the spaces they have designed. It is written in a manner that is understandable to others.
مقدمه
انسانها در طول حیاتشان مسئول شناخت و پذیرش خود و حقیقت وجودیشان هستند و معماران نیز از این قاعده مستثنا نیستند. شناخت خویشتن حقیقی میتواند به افراد کمک کند که در مسیر علاقه، استعدادها و پرورش آنها گام بردارند. شناخت، تجزیهوتحلیل احساسات، عواطف و حالات درونی به افراد کمک میکند تا مسیر خود را برای انجام رسالت حقیقیشان در جهان هموار کنند. بسیاری از روانشناسان بر این باورند که «نوشتن» ابزاری مناسب بهمنظور جداسازی افکار، احساسات و ایدههای افراد از خود و ارزیابی آنها از منظر بیرونی است. افکار و احساسات مبهم، ایدههای خلاقانه و جرقههایی که در ذهن زده میشود، میتواند توسط کلمات ساماندهی و تجزیهوتحلیل شود. نوشتن ابزاری کارآمد برای بیان «خود» است؛ این بیان میتواند احساسات درونی، ایدهای خلاقانه و هنری یا فرضیات پژوهشهای علمی باشد! زمانی که قلم به دست گرفته و افکار آدمی بر کاغذ جاری میشود، این سرآغاز «شدن» است. حال میتوان این پرسش را مطرح کرد که نوشتن چگونه در دنیای معماران جادو میکند؟
بیان خویشتن
آدمی هرروز و هرلحظه در شرایطی قرار دارد که بهدلخواه یا بهاجبار باید با دیگران و محیط ارتباط برقرار کند. تعامل با خانواده، همسایه، فروشنده، همکار، مدیر و… . معمار از بدو ورود به دانشکدۀ معماری میآموزد که با استفاده از اسکیسهای دوبعدی (گرافیک) و سهبعدی (ماکت) ایدههای ذهنی، هنر و خلاقیتش را در پاسخ به مسئلۀ طرح بیان کند؛ او خود را نه بهواسطۀ کلمات، بلکه بهواسطۀ فرمها و ترکیب احجام بیان میکند؛ یعنی از هیچ (عالم ذهن و خیال) بعد سومی میآفریند؛ اما این سؤال پیش میآید که آیا در این میان چیزی از قلم نمیافتد؟ آیا معمار میتواند تمام ذهنیاتش را توسط فرمها و ترکیب احجام بیان کند؟ اگر یکی از راههای ساماندهی، شناخت و تحلیل افکار و درنهایت، شدن آنها نوشتن باشد، چگونه افکاری که خوب نمیشناسد و نیازموده است را به فرم و فضایی برای زیستن بدل کند؟ میتوان برعکس سؤالات قبل را نیز مطرح کرد که چگونه پاسخ عقل و خرد به یک مسئله، میتواند بهدرستی در قالب فرم و فضا نمایان شود؟ آیا تمام معماران این قابلیت را دارند که هیچ را به بعد سوم بدل کنند؟ اگر پاسخ بله است، چرا معماران به آموزش اسکیس و استفاده از متریال و ابزارهای گرافیکی تشویق میشوند که بهواسطۀ آنها بتوانند پاسخ خود را به مسئلۀ طرح در قالب فرم و فضا خلق کنند؟ اگر این عنصر واسطه، کافی و مناسب عمل میکند، چرا بسیاری از طرحهای معماری پس از اجرا آنطور که انتظار میرفته، پاسخگوی مسئلۀ طراحی، مسائل روانشناختی و حتی زیباییشناختی نیست؟ به نظر میرسد که رسیدن به فرم و فضا که تجربۀ زیست مطلوب معمار را منجر میشود، سلسلهمراتبی دارد؛ سلسلهمراتبی که بخشی از آن کمرنگ شده یا نادیده گرفته میشود.
معمار، کارفرما- معمار، فرم و فضا
1. دنیای غیر آکادمیک و غیرتخصصی درست جایی است که مسئلۀ طرح از آن سر برمیآورد. کارفرما و یا کاربران یک فضا با استفاده از کلمات، عبارات و روایات، تجربۀ زیستۀ خود را نقل میکنند و وظیفۀ معمار این است که از میان آنها بتواند کلمات کلیدی را کد[1] کند، روابط میان آنها را دریابد، ساماندهیشان کند و اطلاعات حقیقی را از غیرحقیقی جدا کند تا درنهایت مسئلۀ اصلی طرح را برای خود قاب کند. معماری که توانایی ساماندهی، تجزیهوتحلیل افکار، احساسات و حالات درونی خود را بهواسطۀ نوشتن دارد، در این مرحله باید بتواند افکار، احساسات و حالات درونی کارفرما – یا کاربر نهایی طرح- را بنویسد، بشناسد، ساماندهی و تجزیهوتحلیل کند. شاید این هنری بسیار ظریف در معمار باشد و یافتن مسئلۀ حقیقی طرح و نوشتن بتواند این مسیر را برای معمار آسان کند.
2. معمار بهمنظور پاسخ به مسئلۀ طرح از دیدگاه تخصصی خود و دیدگاه عامیانۀ کارفرما -کاربر نهایی طرح- باید به مسئله بنگرد، خود را در فضای خلقشده تصور کند و روایتی جدید را جایگزین روایت قبلی کند. میزان پاسخدهی آن را بسنجد و با هنر و خلاقیت خود درآمیزد و فرم و فضایی دلنشین خلق کند. همچنین معمار نیازمند آن است که برای بیان پاسخ خود به مسئلۀ طرح، بیان کارشناسانۀ خود را در قالب روایتهایی غیرتخصصی و قابلفهم برای عموم بیان کند و پلی دوجانبه میان تخصص معماری و تجربیات زیسته برقرار کند.
نقد و تحلیل فضا
روایت جدیدی که معمار در فضا بازگو میکند، تجربۀ زیستۀ نو برای کاربران میسازد؛ احساسات و خاطرات آنها را شکل میدهد و در این نقطه چرخهای شکل میگیرد؛ توده و فضا موجب به وجود آمدن تجربیاتی جدید در کاربر میشود که برای بیان آنها از کلمات، عبارات و روایات استفاده میکند؛ اینها همان بازخوردهایی هستند که به معمار برای اصلاح طرح یا طرحهای بعدی ارائه میشود و او میتواند با کمک نوشتن، آنها را ساماندهی، تجزیهوتحلیل و ارزیابی کند و خالق اثری با درصد پاسخگویی بیشتر در آینده باشد.
تکمیل بیان بصری
تمام معماران برای ارائۀ طرحهای خود، خواه اسکیسهای دست آزاد باشند یا تصاویری که با نرمافزارهای کامپیوتری ساخته میشوند، خواه پلانهای معماری باشد یا جزئیات اجرائی طرح، از نوشتن برای افزودن جزئیات و توضیحات جهت ارائۀ طرح خود بهره میبرند؛ افزودن کلمات و عبارات توصیفی یا تخصصی و علمی زمینه را برای ادراک بیشتر مخاطب از ایده، طرح و جزئیات مدنظر معمار فراهم میکند.
میراث معمار
موضوع دیگری که میتوان در سطح بالاتر از موارد بالا مطرح کرد، انتقال تجربیات و میراث ارزشمند نظری برای معماران نسل بعد است. نگارش علمی و اصولی به معمار امروز کمک میکند تا ایدهها، فرضیهها و حتی تئوریهای خود را برای معماران آینده بهجا بگذارد. اینکه آنها در امتداد آن حرکت کنند یا مسیری برخلاف آن را طی کنند، موضوع دیگری است که در جای دیگر میتواند موردبحث قرار بگیرد؛ اما شناخت معماران قبلی و درک تفکرات و آثار آنها میتواند به شکلگیری مسیری روبهجلو کمک کند و از آشفتگی و نامربوطی در آثار و طرحهای معماری آینده جلوگیری کند. نوشتن، بررسی و تحلیل آثار پیشین میتواند از گمراهی و تکرار تصمیمات نادرست در آینده بکاهد و حتی در طول زمان سبکی نو یا حداقل بهروزشده به وجود آورد.
معماران چگونه بنویسند
به نظر میرسد نوشتن برای معماران به دلیل استفاده از بیانهای دوبعدی و سهبعدی نسبت به سایر افراد سختتر شده باشد؛ ضمن اینکه نوشتن در هر حوزه شرایط و آداب خود را دارد که میبایست آموخته شود.
به همین علت شاید نقطۀ آغازین برای نوشتن، خواندن آثار پیشین و آشنایی با فرم نگارش آنها باشد؛ بدیهی است که اصول نگارش روایات و تجربیات زیسته با اصول نگارش نقد بنا و درنهایت نوشتن مقالات علمی متفاوت است؛ ازاینرو معمار کار سختی در پیش رو دارد. دومین نقطه بهمنظور آمادگی برای نوشتن، بیان افکار، احساسات، تجربیات خود از فضا و محیط طبیعی و مصنوع پیرامون است تا برای درک، شناخت و تحلیل حالات درونی، احساسات و تجربیات کارفرما بهمنظور یافتن مسئلۀ طرح آمادگی پیدا کند تا بهوسیلۀ آن بتواند تعاملی دوجانبه میان خود و کارفرما -که میتواند تخصصی در حوزۀ معماری نداشته باشد- و کاربران به وجود آورد تا از بازخوردها و دیدگاههایشان برای خلق آثاری بهتر استفاده کند.
جمعبندی
معماران در طول زندگی آکادمیک و حرفهای خود نیازمند به استفاده از دو بیان بهمنظور ارائۀ ایدهها، کانسپتها و طرحهای خود هستند: 1. بیان وربال[2] 2. بیان فرمال[3].
آنها برای پرورش خود در دو حوزۀ نظری و حرفهای میتوانند ترکیبی از دو بیان اشارهشده را استفاده کنند تا به بهترین و گویاترین وجه ایدههای خود را در خصوص چگونگی حل مسئلۀ طرح ارائه کنند و اثری خلق کنند که روایات درستی را برای کاربران نقل کند؛ بنابراین آموزش نوشتن و نگارش صحیح میتواند یکی از سرفصلهای آموزش معماری در دانشگاهها و نقطۀ آغازی برای شکلگیری و پرورش توانمندی لازم در نگارش در دانشجویان معماری و معماران بهمرور زمان باشد.
بدون دیدگاه