Infinity Pool (2023)
سروش عاملی:
برندون[1] را میتوان وارث بهحق پدر دانست. کراننبرگها یکهتاز خلق دنیاهای پیچیده و مقهورکنندهاند. استخر بینهایت، دومین فیلم بلند برندون پس از فیلم «تسخیرکننده» است. فیلم بیآنکه زمان را تلف کند، شخصیتها، روابط و امیال پیچیدهشان را در سکانسهای ابتدایی رو میکند؛ نویسندهای که دچار بیانگیزگی شده، همسرش که برای مقابله با پدر سلطهجو تن به ازدواجی نابرابر داده (عقدۀ الکترا)[2] و زوج جوان لذتجویی که مرزهای اخلاقی بینشان مخدوش شده است.
فیلم روایت تجربههای لذتجویانۀ این دو زوج و دوستانشان در یک شهر تفریحی است که بهزودی تبدیل به بحرانی حل نشدنی میشود و شخصیت اصلی را همچون اوروبروس[3] (ماری که دمش را میخورد) گرفتار رابطهای مازوخیستی و تکرارشونده با بدن بدلی خود میکند. بدنی که بهواسطۀ قوانین جهان داستان میتواند جایگزین بدن اصلی شده و متحمل رنج و دردهای حاصل از رفتار او شود. در این جهان، افراد پس از ارتکاب جرم، با پرداخت هزینهای اندک، بدلی را بهعنوان جایگزین خود میسازند (بدن بهمثابۀ کالا) و خود را از بند قصاص رها میکنند. همانطور که میتوان پیشبینی کرد، شخصیت اصلی فیلم (جیمز) پس از اولین مواجهۀ شوکهکننده با بدل خود، دچار نوعی اعتیاد و وابستگی به بدن بدلی خود میشود که همین مسئله او را به سمت رفتارهای مجرمانه و هرجومرجطلبانه سوق داده و در بحرانی عمیق غرق میکند (استخری بیانتها).
برخلاف پیرنگ تکراری و ایدۀ بدنهای بازسازیشده که از فرانکشتاین سبقۀ تاریخی دارد، جهان سینمایی فیلم ممزوج با عنصر شوک و غافلگیری است که همواره مخاطب را در کنش و واکنشهای داستان محبوس میکند و در این خلال تجارب بصری متنوعی را رغم میزند. بخشی از جلوههای بصری فیلم ارجاعاتی مستقیم به موجودات کراننبرگی و بخش
دیگر تجارب تکنولوژیک کارگردان است؛ تجاربی که در نیمۀ انتهایی فیلم به اوج خود رسیده و مانند فیلم قبلی او، لحظاتی مخاطب را از دنیای واقعی جدا کرده و در خلسهای روانپریشانه غوطهور میسازد. پس از تمام آشوبها و رفتارهای نیمه انسانی یا شبه حیوانی، با پایان یافتن مدت اقامت در این شهر عجیب، آخرین شوک فیلم، بازگشت افراد به زندگی متمدنانهشان در هنگام خروج از این شهر است، انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است.