Transitioning from a decisive boundary to a resuscitative vessel | Shadi Azizi
Tehran’s construction lucrativeness theme, and the necessity of utilizing creative tactics to create a habitable environment.
چند سال پیش برای اولین بار به خانهی یک زوج هنرمندی که تازه ازدواج کرده بودند دعوت شدم. با شناختی که از دوستان خود داشتم مطمئن بودم با خانهی نوعروس و دامادی به شکل مرسوم جامعه روبهرو نخواهم شد. وقتی وارد خانه شدم، از دیدن در و دیوار و وسایل خانه سیر نمیشدم و جالب آنکه برخلاف همیشه که وسایل خانه جذابیتی برای من نداشت، این دفعه نهتنها جذاب بود بلکه خاطره و تصویری بسیار دوستداشتنی و لذتبخش در ذهن من حک نمود. اینطور شد که نه تنها ملاقات آن دو دوست بلکه دمی آرمیدن در فضای خانه آنها که در هر جای آن اثری از ذوق و سلیقه با کنار هم آوردن وسایلی بسیار ساده و ارزان و حتی دست دوم و لنگهبهلنگه دیده میشد، برای من به یکی از لذتهای زندگیام تبدیل شد.
ایوان پر از گل و گیاه، خانهای غرق طبیعت، کتابخانهای که از سرهم کردن تیر و تختهای ارزان و نهچندان مرغوب قد افراشته بود، موسیقی رها در فضا و رنگهای زیبایی که جان آدم را به صلح و شادمانی دعوت میکرد. بعدها که مطالعههای من در خصوص فضا بیشتر شد، توانستم حال و هوای جذاب آن خانه را برای خود باز خوانی کنم. هر چقدر درون آن خانه من را به حیرت وامیداشت درست بیرون آن واحد 90 متری مسکونی که یکی از واحدهای مجتمع مسکونی بزرگی بود من را در یأس و سکونی دیوانهکننده فرو میبرد. باورکردنی نبود که یک واحد بسیار کوچک از یک تن زمخت و هیولاوار، بیروح و تسلط یابنده بر جان آدمی چگونه آغوش صلح و شادمانی بر روی آدم باز میکند. اینجا بود که به معنای دقیق، تاکتیکهای رهایی بخش انسانها در برابر استراتژیهای تسلط یابنده نظامهای مالی، اقتصادی و حتی اجتماعی پی میبردم. […]