Looking for the lost facade! | Ehsan Ranjbar
The necessity of recognizing Iranian culture to form a facade. The general public’s visual literacy plays a decisive role in the facade evolution towards ameliorating.
در یک دههی اخیر، چگونگی شکلدادن به نماهای شهری به دغدغهای جدی برای نهادهای مدیریت شهری در ایران و بهویژه تهران تبدیل شده است. اهمیت این موضوع با شکلگیری تعارض میان سلیقهی عمومی و نگاههای متخصصهای حوزهی شهری دوچندان شده به گونهای است که شهرداری تهران با ایجاد کمیتههای نما در مناطق مختلف تهران سعی بر حل یا فروکاستن این مسئله کرده است. همچنین جامعهی دانشگاهی، بهویژه متخصصان حوزهی طراحیشهری نیز مسئلهی نما را بهعنوان یکی از نقاط تمرکز ذهنی و حرفهای خود انتخاب کردهاند و شاید رسالتی در حل مسئلهی نما برای طراحان شهر نیز تعریف شده باشد. در یک نتیجهی اولیه مبتنی بر تحولهای نماهای شهری بهویژه در تهران، بهنظر میآید برونداد این تلاشهای ذهنی و عملی چندان به ثمر ننشسته است. تاملی عمیق نشان میدهد که نیاز به ژرفنگری بیشتری در بنیانهای نظری مرتبط با نمای شهری وجود دارد، به گونهای که بتوان «نما به مثابهی محصولی فرهنگی» را از «نما به مثابهی عاملی زیباییشناختی» تفکیک نمود و یا به زبانی دیگر دریچههایی فراتر از زیباییشناسی نما، برای تحلیل دگرگونی نماهای شهری باز کرد تا بتوان به ادراکی دقیق از مکانسیمهای شکلدهنده به نماهای شهری دست یافت.
این مکانیسمها را در پرتو تولید نماهای شهری متاثر از بسترهای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میتوان بازشناخت. آنچه که تا اکنون در تجربههای دانشی و حرفهای طراحی شهری در ایران کمتر صورت گرفته، پرداختن به این موضوع است که «ایرانیها از فضای شهری چه میخواهند؟» یا به بیانی دیگر «ایرانیها چه جایگاهی برای شهر و فضای شهری در زندگی روزمرهی خود قائل هستند؟» مسئلهی نما نیز در پرتو چنین پرسشهایی میتواند به سرانجام برسد چراکه تهیهی ضوابط موقت توسط نهادهای مدیریت شهری کارساز نیست. زیرا همین ضوابط توسط جریانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دچار تغییر و تحول یا کژکارکردی نیز میشوند. […]