Cultural Life in Tabriz | Parisa Hashempour
Today’s metropolises are facing difficulties that some have existed from the past, and some are the modernization result. For example, in Tabriz, earthquakes, and marginalization are among the challenges that have always required special attention in the landscape.
سیمای شهر تبریز نه زاییدهی تفکر مردم است نه مدیران شهری، بلکه زاییدهی فرهنگ رایجی است که از دوران مدرن در پی یکسانسازی شهرها بوده و با همراه کردن خواستههای مردم از طریق تبلیغات، فرهنگ برتر و ارجحیت آن بر فرهنگ توده را ممکن ساخته است. در این خصوص مجموعهای از عوامل، مسبب چرایی و چگونگی تعارضهای موجود در ضوابط سیما و منظر شهری با سلیقهی شهروندان و سلیقهی معماران نخبه در کلانشهرهای ایران هستند و در مورد اغتشاشهای بصری کنونی به وقوع پیوسته، نمیتوان مسئولیت را به یک نهاد یا معمار یا غیره مرتبط کرد. ضوابط شهرسازی با نگاه کلان و از بالا به پایین تنظیم شده است که حالتی امری و ضابطهای دارد و در موارد زیادی با اقتضای زمان و خواستههای مردم توأم نمیشود. مسئله آنجایی حادتر میشود که مشکلات اقتصادی و سودآوری، با کمسیونهایی همچون کمسیون ماده 100 در پی از بین بردن همین اندک مقررات، کارساز واقع میشوند.
مردم هم بیشتر تحتتاثیر عوامل بیرونی و سبکهای رایجی قرار میگیرند که با ذات، نهاد و خواستههای درونی آنها مغایرت داشته باشد. سلیقهی معماران هم در شرایط امروز و با تعدد طراحان، بیش از اینکه تابع مفاهیم و مباحث نظری آموخته شده باشد، تابع نظر کارفرما است. پس ما در شرایطی قرار داریم که سیمای کنونی شهر، خانه و شرایط زندگی کنونی مغلوب اصلی داستان هستند. در دوران حاضر که تحت سلطه و سیطرهی سرمایهداری قرار گرفتهایم، حق شهروندان در شهر اهمیت دارد. لوفور حق به شهر را بهعنوان پاسخی به مسائل شهری پیشنهاد داده است که می تواند بحرانهای نظری و چالشهایی را که شهروندان با آن مواجه هستند نیز حل کند. پس مردم حق دارند در فضای زندگی خود مشارکت داشته باشند. دیدن نماهای گوناگون در کنار هم بدون داشتن هارمونی، سیمای زشتی را ایجاد میکند که بر روح و روان مردم تاثیر منفی می گذارد. […]